❤❤ کلبه عشق ❤❤
❤ هر وقت از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی ؛ فقط یه لحظه به نبودنش یا نداشتنش فکر کن ❤
جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 15:54 ::  نويسنده : نوید ملایری       

         سلام دوستان ممنون از اینکه گاهی وقتا به وبلاگ خوتون سر میزدید مطالبمو میخوندید

         ولی دیگه روزای اخر این کلبه هم رسید اخرین مطلب هارو گذاشتم و دیگه تموم...

           این وبلاگ دیگه اپ نمیشه....خداحافظ همگیتون....

         خوش باشین....

 

   

 

 



جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : نوید ملایری       

اینقدر منو از رفتنت نترسون

قرار نیست همیشه بمانیم

روز همه رفتنی اند 

ماندن پای کسی معرفت میخواد.نه بهانه

حالا میگویم..بلند میگویم....

رفتی به درک

لیاقت ماندن نداشتی....

 

 

 

 



جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 15:39 ::  نويسنده : نوید ملایری       

لعنتی تو لیاقت منو نداشتی

لیاقت عشقمو نداشتی

شعور هم نداشتی

خوب شد جدا شدیم

خدارو شکر

خدا خودش میدونه چقد عذابم دادی

خدا ازت انتقام دلمو میگیره شک نکن

هرشب واسه بدبخت شدنت دستام رو به خداست...

 

 

 

 

 

 



جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 15:27 ::  نويسنده : نوید ملایری       

خط زدن من پایان من نیست

اغاز بی لیاقتی توست.

همیشه بهترین ها برای من بوده و خواهد بود.

اگه مال من نبودی قطعا بهترین نبودی....

 

 



جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 15:17 ::  نويسنده : نوید ملایری       

اینجوری دوست داشتم ولی لیاقت عشقمو نداشتی!!!!

 



شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 21:38 ::  نويسنده : نوید ملایری       

بهت گفتم دوست دارم


بهم گفتی حسی بهت ندارم

برو بیرون از زندگیم

از نگات بیزارم

برو دیگه نمیخوام تموم شی

تو چشام مثل یه جغد کور شی

دوست داشتم ولی ازم گذشتی

حالا برو ببین کی دوست داره

همه چیزشو به پات میزاره

اونم شبها برات بیداره

 ماه و ستاره رو تو شبت میاره

برووووووووووووووو

 



شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 21:24 ::  نويسنده : نوید ملایری       

همیشه در حالی که...

یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده!

یه عالمه اشک توی چشماته!

یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده...

باید بگی : خب... خدافظ...

 

 

 

 

 



دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:45 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

صــــدا بــــزن مــــرامهــــم نيستـــ بـہ چـہ نامـــے

فقــــط ميــــم مـالکيــــت را آخــــرش بگــــذارمے خــــواهــــم بــــاور کنــــم
 مــــال تــــــــــو هستــــم   ،

 


 



سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 12:10 ::  نويسنده : نوید ملایری       

عشق منو پس نزنی به قلب من دس نزنی

جایی که داره تو دلت به پای هوس نزنی

یاد منو گم نکنی نصیب مردم نکنی

مجنونتو تورو خدا سردرگم نکنی

منو نذاری بی خبر بیام بگن رفتی سفر

خدا نکنه بشنوم از عشق من کردی حذر

از تو دلت کنده نشم عاشق بازنده نشم

آبرو دارم پیش دل یه وقتی شرمنده نشم

اشک منو درنیاری رو عهدمون پا نذاری

حیثیت عشق منو برای چشمام نذاری

مهرمو از دل نگیری که از دل من نمیری

فقط برای دلخوشی بگو که بی من میری 

 

 

 

 

 

 



سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 11:36 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 



یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 19:28 ::  نويسنده : نوید ملایری       

چرا؟

چرا وقتی میخواستی تنهام بزاری اومدی به زندگیم

چرا داغونم کردی گذاشتی رفتی؟

چرا؟

چرا احساس و عشقمو لح میکنی و میزاری میری؟

مگه چه گناهی کرده بودم؟

دیگه خسته شدم

خسته شدم از گریه

خسته شدم از انتظار

از امید واهی از عشق از زندگی از نفسای بیهوده کشیدن بی تو

کاش مردن دست خود آدما بود

کاش میمردم ازاین زندگی لعنتی راحت میشدم

دیگه نمیتونم

نمیتونم ادامه بدم و فقط به یچیز فکرمیکنم

به مردن به اینکه نباشمو راحت شم

یکی ازدوستای گلم گفت:خودکشی واسه آدمای ضعیفه

خب منم بی تو شکستم و ضعیف شدم!!!

پس بهتره نباشم

حداقل اگه نباشم خونوادم و دوستام اذیت نمیشن

بودنم که جز زجر و عذاب برام چیزی نداره

یکی دیگه ازدوستام گفت:ما تنهانیستیم و خدا رو داریم

ولی خداهم از دست من خسته شده

خداهم دیگه منو دوست نداره

پس بهتره دیگه نباشم........

 



 



دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 اسمهای مجازی...

تصویر های مجازی...

مشخصات مجازی...

و در بین این همه چیزهای مجازی...

تنها یک چیز حقیقت دارد.

"تنهایی من و تو"

 


 

از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش !

پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !

غــافـل از این کــه ،

آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

 

 

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف ...

لرزشی روی میز کنار تختم میفتد ..
از این صدا متنفر بودم اما ...
چشم هایم را میمالم ..
new message
تا لود شود آرزو می کنم ... کاش تو باشی ...
...
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

 

 

چقدر سخته گوشیت یع عالمه میس کال داشته باشه

اما هیچ کدوم از طرف اون کسی نباشه که منتظرشی...

 

 

این روزها احساس بـچـه ای رو دارم

که رفـتـه تـو کــوچــه تــا بـازی کـنــه

ولـی کــسـی بـازیــش نـمـیــده!!

 

 

به سلامتی خودمون که همیشه اونی شدیم
که بقیه میخوان...
ولی هیچ کس اونی نشد که ما میخواستیم!!!

 

 

ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفتو نا مردم نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن
فقط باید یکی باشه بفهمه مارو، یکی باشه از ماها ، از جنس ما...

*

پي نوشت:واقعا حرف دل منه كه خودمم مثل همينم

 

 

تا حالا دقت كردين وقتي يه آهنگ قديمي گوش ميديم
به جاي اينكه به خود آهنگ گوش بديم
بـه خـاطـره هـايـي كـه بـا آهـنـگ داشتـيـم فكــر مـي كـنـيـم . . . !

آهنگ ها خیلی نامردن ...

کفاصطا

 

 

خیلی سخته که بخوای با اب خوردن بغضت رو بفرستی پایین.

اما یک دفعه اشک از چشات جاری بشه...

 

 

چندین ماه مهربونی کن...
خوب باش...
هرکاری از دستت بر میاد انجام بده تا بفهمه دوسش داری!!!
دو روز سگ میشی..
 اونوقت میگه: "حالا شناختمت"  جالبه واقعا

 

 

 



دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : نوید ملایری       

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا 



یا امام رضا دلم خیلی گرفته و خودت خوب میدونی که غیر از خدا کسی را ندارم که

باهاش حرف بزنم

اقا و مولایم خوب میدونی شبها چگونه با خدا حرف میزنم

 خودت خوب میدونی با اینکه فرسنگها از شما دورم بازم شبا تو تاریکی شب رو به 

طرف خونه ات می کنم و از فاصله دور باهات حرف میزنم

یا ضامن آهو دلم خیلی گرفته

از زمونه از مردمش از حرفاشون اما شما میدونی که چاره ای ندارم جز تحمل

اقا امام رضا خیلی دوست دارم یکبار دیگه بیام کنار ضریح طلایی تون و از نزدیک

باهاتون درد دل کنم اما روزگار فرصت اینکار بهم نمیده

یا ضامن اهو از خدا بخواه کمکم کنه 

 

 

 

 



دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 11:5 ::  نويسنده : نوید ملایری       

چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این فلبی را که

شکستی و رفتی بنویسم اما تا میخواستم بنویسم قطره

های اشکم بر روی کاغذ میریخت و نمی توانستم آنچه را که

میخواهم بر روی صفحه کاغذ خیس بنویسم.حالا دیگر یک

قطره اشک نیز در چشمانم نمانده و همان قلب شکسته ام تنها

یادگار از عشقت به جا مانده.قلبی که یک عالمه درد

دارد ، دردی که مدتهاست دامنگیرش شده است.

از آن لحظه ای که رفتی در غم عشقت سوختم و با لحظه های

تنهایی ساختم.

نمی توانستم از او که مدتها همدلم و همزبانم بود جدا شوم ، اما

تو رفتی و تنها یک قلب شکسته سهم من از این

بازی عشق بود.یک بازی تلخ که ای کاش آغاز نمیکردم تا اینگونه

در غم پایانش بنشینم.تو که میخواستی روزی رهایم

کنی و چشمان بی گناهم را خیس کنی چرا با من آغاز کردی!

مگر این قلب بی طاقت و معصوم چه گناهی کرده بود!گناهش

این بود که عاشق شد و تو را بیشتر از هر کسی ، از ته

دل دوست داشت.اینک که برای تو از بی وفایی هایت مینویسم

انگار آسمانم چشمانم دوباره ابری شده و در قحطی

اشک دوباره میخواهد ببارد!اما من مینویسم.مینویسم که یک

قلب را شکستی ، و زندگی ام را تباه کردی.کاش می

دانستی چقدر دوستت داشتم ، کاش می دانستی شب و روز به

یادت بودم و از غم دوری ات با چشمان خیس به

خواب عاشقی می رفتم.نمی دانی چه آرزوها و رویاهایی را با تو

در دل داشتم.می خواستم عاشقترین باشم ، برای

تو بهترین باشم ، یکرنگ بمانم و یکدل نیز از عشقت بمیرم.آن

زمان که با تو بودم کسی نام مرا صدا نمیکردم ، همه به

 من میگفتند ((دیوانه)).آره من دیوونه بودم ، یک دیوونه ساده

 دل.دیوونه ای که اینک تنهای تنهاست و از غم جداییت 

 روانی شده است.این رو بدون از ته دل تو رو نفرین کردم ، و نه آرزوی 

 خوشبختی برات کردم.این روزها خیلی احساس تنهایی 

 میکنم ، راستش رو بخوای هنوز دوستت دارم اما دیگر دلم 

نمیخواهد حتی یک لحظه نیز با تو باشم.خیلی دلم

میخواهد فراموشت کنم اما نمی دانم چرا نمی توانم.دلم برای

لحظه های با تو بودن تنگ شده و یاد آن لحظه ها قلب

شکسته ام را میسوزاند.

 و این بود سرنوشت من و تو! چه بگویم که هر چه بگم دلم 

 بیشتر می سوزه.

نیستی که ببینی اینجا زندگی ام بدون تو بی عطر و بوست ،

بیرنگ و روست.

هر چه نوشتم درد این قلب دیوانه من بود ، نمیخواستم بنویسم

از تو ، اما قلبم نمیگذاشت.

بهانه میگرفت ، گریه می کرد ،

میگفت بنویس تا بداند چه دردی دارم.

انگار دوباره کاغذم از قطره های اشکم خیس شده ،

دیگر قلمم روی کاغذ خیس نمی نویسد.

 خواستم بنویسم که خیلی بی وفایی... خیلی( نوید)



چهار شنبه 18 مرداد 1398برچسب:, :: 12:3 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

                         

 

 

                                                                                                                                                                  
پرانتزباز ( دوستت دارم ... پرانتز را نبستم . بگذار این حقیقت تا ابد جریان یابد



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 17:37 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 17:21 ::  نويسنده : نوید ملایری       

هر وقت زندگی یه ضربه بهت زد ، آروم لبخند بزن و بهش بگو :

 ” جوجه ! همه زورت همین بود !؟ 

 






یه آدمایی هم هستند که هیچ وقت ترکت نمیکنن

ولی بلدن کاری کنن

تا خودت یواش یواش ترکشون کنی…

 





در دسترس بودنت دیگر برایم ارزش ندارد ....
اکنون نه مشترک هستی ؛
نه مورد نظر ... !!! 

 

 



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 15:55 ::  نويسنده : نوید ملایری       


 

یعنی چی...
این که وقتی کنارم نیست نفس کشیدن سخته... این که وقتی دستش تو دستم نیست دستام سرد سرده... این که وقتی خوشحاله دنیا مال منه... این که وقتی میخنده اروم میشم... وقتی ناراحته هیچ چیز بنظرم قشنگ نیست... این که پناهمه... تکیه گاهمه... زندگیمه... این که اشتیاقم هر روز برای دیدنش انقدر زیاده که میگم دیگه بیشتر از این نمیشه ولی فرداش میفهمم دوست داشتنم حد و اندازه نداره... این که حسودیم میشه به هر کسی که پیششه... این که خودخواهم... فقط میخوام مال من باشه... نگاهش فقط به من باشه...فقط من... من... من...
اینا یعنی واقعا عاشقش شدم... عاشق نجابتش... پاکیش... صداقتش... بدون توقع دوست داشتنش...
من عاشق شدم... عاشق... خواستم اطلاع بدم...
 




سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 15:11 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

 

 

 

 

کاش می شد بچه بودم غمی نداشتم
شبا راحت چشامو رو هم می ذاشتم
می خوابیدم خوابای ساده می دیدم
آدما رو ، همه آزاده می دیدم
توی دنیای قشنگم ، نه غمی بود و نه دردی
نه دل تنگی و نه خونه ی سردی
واسه من دیدنی بودن شاپرک ها
وقتی که پر می کشیدن سوی گل ها
سوار اسب خیالم تا دل ابرا می تاختم
میون ستاره ها خونه می ساختم
می شدم همسایه ی خورشید زیبا
از تو آسمون می رفتم توی دریا
مثل ماهی توی آب سفر می کردم
از تموم دریاها گذر می کردم
خبر از جنگ بزرگترا نداشتم
توی سینه ها گل امید می کاشتم
رو لبام ترانه ی مهر و وفا بود
دل کوچیکم پر از عشق ِخدا بود



سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 9:40 ::  نويسنده : نوید ملایری       

+ نامه ی یه پسره به دوست دخترش..........
 

 

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

وقتی یه ادم میگه هیچکس منو دوست نداره منظورش از هیچکس یک نفر بیشتر نیست همون یه نفری که واسه اون همه کسه...!!!!!   



دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 16:12 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

این دلی که شکستی مال من نبود

خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد.خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو سینه

خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت ،

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت

تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد …



دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 16:5 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

این خر درونمه که دوست داره وگرنه خودت میدونی که ازت متنفرم!!!!!!

 

 

 



شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 18:32 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

 



شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

دلتنگی واقعی این نیست که چند روز اول جداییت رو بهش فکر کنی،این بر حسب عادته فقط دلتنگی واقعی وقتی میشه که میفهمی واقعا" اونی که باید باشه جاش کنارت خالیه 



شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

  کاش به زمانی برگردم که تنها غم زندگیم شکستن نوک مدادم باشد 

 

 



شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 گریه کن اگه می تونی...

 

یه زمانی خیلی سال پیش وقتی آدما ناراحت می شدن،یه چیزی از گوشه ی چشمشون مثله یه قطره میچکید

احساس قشنگی بود،ولی هیشکی اسمشو نمی دونست بعدن همه ی عاشقا جمع شدن اسم این قطررو گذاشتن اشک

اسم این احساسو گریه

گریه کن برای دردات گریه آواز جنونه

 

 



دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, :: 21:0 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

 



دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, :: 20:54 ::  نويسنده : نوید ملایری       

  

 

اگر حال دل مرا داشتی ، تلخی یک عشق سرگردان را درک میکردی
میفهمیدی بی وفایی در حق کسی خیلی دردناک است ، معنایش خیلی مبهم است!
و این ابهام که باشد یعنی بین زندگی و مرگ فقط یکی به نفع من است....
میفهمیدی طعم تلخ دوری را و به خودت می آمدی میدیدی احوال غم انگیز روزگارم را
به من چشاندی طعم بد جدایی ، آن طرف به حال دل ساده من تو میخندی
گذاشتی رفتی تو ، نگاهمم نکردی ببینی اصلا این دیوانه چه میخواهد از تو
شاید فرصتی برای دوباره زیستن میخواهد ،
شاید حرفی دارد که ارزش شنیدن داشته باشد
فراموش کردی من بودم که برایت هر لحظه میمردم و زنده می شدم
به قدری دوستت داشتم هر شب خواب چشمهای نازنین تو را میدیدم
حیف ای بی وفا ، حیف عشق مرا به بازی گرفتی
نگاه پاک مرا با خیانتی عجیب پاسخ دادی
اصلا مرا دوست نداشتی ،
در حد یک مترسک چوبی مدتی نگه داشتی سپس پرت کردی!
به خودت اجازه بازی با احساسات جوانی ام دادی
لطافت عشق مرا ، خشن به بار آوردی
از خودت دورم کردی ، حالا شده ام یک عاشق فراری....



دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, :: 20:43 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

                                                       عشق دروغین

 



دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.
پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:
لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
باعشق : روبرت
دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:
روبرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان....

 

 



دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:7 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

خدایا...

بابت آن روز

  که سرت داد کشیدم متاسفــم..!!!
...
من عصبانی بودم

 برای انسانی که تو میگفتی ارزشش را ندارد و مــــــــــن پا فشاری می کردم...

 



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:43 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:36 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

                                  برو فکرشم نکن(علیرضا روزگار)

 

متن آهنگ

برو فکرشم نکن چجوری قلب من شکست
برو فکرشم نکن کی عمری پای تو نشست
برو فکرشم نکن که از غمت چی کشیدم
برو فکرشم نکن به آخر خط رسیدیم
مثل همیشه قسمتم تنهاییه تو هم برو
سهم من از عاشق شدن جداییه تو هم برو
دودل نباش چون رفتنت سهم منه
اگه نری همه میگن کارت فقط رحم به منه
فکر این باش که من بی تو به روزم چی میاد
تو فقط بدون که من دوست دارم خیلی زیاد
گل گندم تو واسم بکارو از اینجا نرو
بار غم اگه داری بذار و از اینجا نرو

 

 

 



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

دنیای عجیبیه واقعا عجیبه یک ادم با اشتباهاش چیکار که نمیکنه اون کسی که واقعا دوست داره باهاش نیستی میری با یکی که همه چیزش شعرو وره.خودم فقط خودم مقصرم که فکر نمیکنم  فقط یک پیشنهاد تا طرفو کامل نشناختیش بهش دل نسپار عاشق کسی باش که از عشق لذت ببری نه تنفر تا واژه عشقو بفهمی من که میخوام تجربش کنم عشق لیاقت میخواد لیاقت

 

 





شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:2 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

نامردی

 

یادته یه روز بهم گفتی هروقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده...

گفتم اگه بارون نیومد چی؟ گفتی اگه چشمات بباره آسمون گریش میگیره...

گفتم: یه خواهش دارم وقتی آسمونه چشمام خواست بباره تنهام نذار- گفتی: به چشم,

حالا من دارم گریه میکنم و آسمون نمیباره... تو هم اون دور دورا ایستادی به من میخندی

 

 



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:50 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

 

 دوستی یک اتفاق است

جدایی یک قانون

به اتفاق دل نبند که قانون اجرا خواهد شد.

 

 

 

 



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:31 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 امروز دوباره دلم شکست... از همان جای قبلی...! کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی.! کاش میشد فریاد بزنم: "پایان" دلم خیلی گرفته ...اما نمیشود،دل شکسته ام راضی نمیشود دل تو هم بشکند

 

 



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:12 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

                                                       شاید نداشت!!!!!!

 

 

نه پیشانی من به لبهای تو رسید …

نه لیاقت تو به احساس من …

چیزی به هم بدهکار نیستیم ؛ هر دو کم آوردیم !!!



شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : نوید ملایری       

                                                           

 

                                                            

 

 


 

 



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:43 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 

 

 

 

 

 



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

در مکتب "عشـ♥ـــ♥ــــ♥ــق" آموخته ام. "شیرین" باشم. اگر "هوایی" هستی و هوای دگر به سر داری در این حوالی "پرسه" نزن. خاک این دل بوی"هوس" نمی دهد.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس navid-eshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 141
بازدید کل : 92726
تعداد مطالب : 72
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


            

آرشیو کد آهنگ